تاريخ : سه شنبه 27 دی 1390برچسب:داستان پند آموز,چرخه ی زندگی, | 13:41 | نويسنده : ranius
طعم مهربانی
. روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید
آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی اش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد.
. مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد
برید به ادامه مطلب...
.: Weblog Themes By Pichak :.